بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آغاسی شعر بسیار زیبایی دارد که الان مناسبت زمانی دارد ولی جالب بود ببینیم که پاره ای از حقایق تاریخی فراموشمان نشود.
بنابر این در ادامه مطلب چند بیت از این مرثیه زیبا را برای شما بازنویسی میکنم.
التماس دعا
کدامین شب از آن شب تیره تر بود*** که زهرا حایل دیوار و در بود
زمان بر سینه خود سنگ می کوفت*** زمین از داغ زهرا شعله ور بود
تو می دیدی ولی لب بسته بودی*** که آیین محمد در خطر بود؟
ندانستم که در چشم حقیقت*** کدامین مصلحت مد نطر بود
گلویت استخوانی اتشین داشت*** که فریادت فقط در چشم تر بود؟
فدای تیغ عریان تو گردم***کسی آیا زتو مظلوم تر بود؟
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا*** چراغ شعله خلقت کیست ؟ زهرا
پس از زهرا علی بی همزبان شد***اسیر امتی نامهربان شد
وقتی وقت داشتی بخونیم بیا منتظرتم...
پیچک منتظر بود
ولی قاصدکی نرسید...